6 سال بعد از سقوط طالبان
رحيم آريا رحيم آريا

6 سال قبل از امروز اشغالگران امریکایی و متحدین ان به افغانستان تاختند و این کشور را تحت اشغال خویش دراوردند طالبان را از افغانستان راندند و خود با نصب اداره دست نشاهنده به سرکردگی کرزی یکی از حلقه های وفادار به امریکا ،حاکمیت امریکا را در افغانستان برقرار نمودند ولی بعد از 6 سال دیگرچرخش در تحولات افغانستان به چشم میخورد ودیگرجادوهای امریکا در افغانستان تاثیرات خویشرا از دست داده است زیرا امریکایی ها برای افغانها دیگر اشغالگرهستند و مردم افغانستان دیگر باوری به این وعده های خالی وپوچ ندارند زیرا بعد از 6 سال حاکمیت اشغالگران در افغانستان ، افغانستان هنوز در بدبختی و فلاکت بسر میبرد و انعده کسانیکه در مقامات رژیم دست نشاهنده ایفایی وظیفه میکنند از صلاحیت و اعتبارخوب در بین مردم برخودارنیستند و درک و فهم درست از مسایل منطقه و افغانستان ندارند و هیچ نوع علاقمندی ووطندوستی برای افغانستان ندارند و این یکی از مشخصات رژیم های دست نشاهنده امریکا است که عموما کسانیکه از کفایت و صلاحیت و فهم و دانش فارغ اند درراس وظایف دولتی قرارمیگیرند تا اینکه فقط بخاطر براوردن مقاصد امپریالیست ها کارکنند. از سوی دیگر درنظر نگرفتن خواستها و تقاضاهای مردم مشکل دیگر است زیرا بعد از اشغال مردم خواهان توجه بیشتر دولت در قسمت بازسازی و ساختار سیستم های از هم پاشیده که درطول جنگ گروههای اشرار و بعد از ان در جریان حاکمیت طالبان در افغانستان ، بودند وبا توجه به کمک های سرشار و توجه جدی غربی ها به افغانستان مردم خواهان استقرار یک نظام درست دولتی و عدلی و هم چنان توسعه شبکه های برق ،اب ، جاده های اسفالت و سسیتم منظم صحی بودند که به هیچ وجه به این خواست ها ی مردم رسیدگی نشد و این خود باعث افزایش فاصله ها میان دولت دست نشاهنده و مردم افغانستان شد و از سوی دیگر گزینش وانتخاب رهبران بدنام اشرا مانند سیاف ، ربانی و دیگرجنایتکاران جنگی کشور که در صدر،رهبری کشور قراردارند وهمچنان مناسبات نیک غربی ها و امریکاییان با جنایتکاران جنگی و کسانیکه که در خرابی و ویرانگری افغانستان رول عمده ای را بازی کردند و جاسازی این افراد درمناصب دولتی و چشم پوشی ازجنایت های این افراد در حالیکه هنوز اشک های زنان که شوهران شان ، فرزندان شان را ، برادران ، خواهران شانرا درجریان جنگ های تصاحب قدرت از دست دادند نخشکیده است و هنوز ویرانی های کابل همانند قلل بلند پامیر استوار ایستاده اند و نمایانگر جنایات و مظالم وخون اشامی این جنایتکاران تاریخ در قلب کابل برپا ایستاده اند و هنوز مردم افغانستان  ان همه جنایات هتلیری را فراموش نکردند که بازهم این جنایتکاران به کمک جنایتکاران غربی و امریکاییان خونخور به صحنه قدرت میایند و یکبار دیگر سنگ صداقت و پاکی به سینه میکوبنند ودراین گونه حالت چگونه مردم افغان میتوانند بالای قوای و دولت که ارزوی های مردم این سرزمین را پایمال نموده و با خون انها بازی نموده و کسانیکه هزاران بلا را بسر این ملت اوردند القاب افتخار امیز اعطا می کنند و به اینها شوالیه های افغان هم خطاب می کنند و در بهترین مناصب دولتی به کار گماشته می شوند و میلیاردها دالر گدایی غربی ها را اختلاس می کنند ، اعتماد کنند و به انها بگویند دولت و ریس جمهور و دموکراسی!                                                                                                 

 

مورد دیگر که بحران و اضمحلال را در کشور تشدید کرد اختلاس پولهای سرشار و هنگفت که توسط غربی ها به افغانستان کمک شد و ناپدید شدن پولهای که برای کمک و بازسازی کشورباید مصرف می شد که البته متاسفانه نشد و تمام این پولها توسط سردمداران رژیم دست نشاهنده غارت شد وافغانستان مقروض کشورهای غربی شد در حالیکه هیچ بازسازی در کشورصورت نگرفت و برعکس کشوربیشتر تخریب و ویران شد در حالیکه درطول 6 سال میشد زیر بناهای کشور را اباد و حداقل میشد ضروریات فوری کشور را باان بازسازی نمود و حداقل شرایط یک زندگی نسیبتا خوب را برای شهروندان افغان فراهم نمود و زمینه های کاریابی را برای انان فراهم کرد در حالیکه در طول این 6 سال هیچ نوع تلاشی برای بهبود زندگی شهروندان افغان صورت نگرفت و به شهروندان کشور به چشم خصم نگریسته شد و همه کس برای بدست اوردن پول و شهرت و مقام و برای داشتن زندگی مرفه در غرب با افغانستان وشهروندانش جفا نمودند و این ملت را به زیر بمبارد ها واتش توپخانه های امریکاییان وغربی ها و شورشیان افغان ، رها نمودند.                                                                                                      

از سوی دیگر مداخله کشورهای همسایه  در امور داخلی افغانستان یکی از موضوعات بسیار داغ است زیرا همسایگان افغانستان همواره از نارامی ها و مشکلات قومی افغانستان سو استفاده نموده ومیخواهند به نفع خویش بهره برداری نمایند بخاطریکه موجودیت و پایداری خویشرا در ناتوانی و جنگ در افغانستان میدانند و متاسفانه اینکه در افغانستان هیچ یک رهبر و یا زعیم وجود ندارد که مناسبات قومی و واقعیت های افغانستان را درک نموده و در پی ترمیم روابط با همسایگان بوده و بتواند یک سیاست منطقی و درست را در روابط با همسایگان بکار ببرد که بتواند جایگاه افغانستان را در منطقه و جهان به نوعی درست تثبت نماید که عدم رهبری درست و درک درست سیاسی مشکل افغانستان بوده و این کشور به هیچ عنوان نمیتواند در بهبود روابط با همسایگان خویش یک دپلوماسی استوار را بکار ببرد که این همه مشکلات افغانستان با همسایگان و منجمله پاکستان که یکی از مشکل افرین ترین همسایگان می باشد و همواره در صدد خرابی و بربادی افغانستان است همین ضعف دپیلوماسی افغانستان است. در کنار این همه مشکلات که از ان یاد اور شدیم ،مشکل بسیار عمده افغانستان کشت و زرع مخدرات دراین کشوراست که دیگر دارد به نوعی تجارت مشروع در افغانستان تبدیل میشود و سردمداران حکومت دست نشاهنده که که عاملین اصلی کشت مخدرات در کشور اند و هم درتجارت جهانی مخدرات مشترکا با شرکای غربی شان در پی وصول مفاد بیشتر وپرکردن جیب هایشان هستند .                                                                                                        

تجارت مواد مخدر که بعد ازبین رفتن حکومت واقعی و مردمی افغان در سال 1991 واستقرار حکومت جنایتکاران و اشرار تجارت مواد مخدر در افغانستان بشکل قانونی درامد ودر طول جنگ های ویرانگر و نابود کننده و سپس ظهور نیروی های مرتج طالبان دیگر کشت وزرع مواد مخدردرافغانستان عملا مانند گندم و دیگر حبوبات درامد و نیروهای مرتج طالبان که ازعواید مواد مخدر در جهت تمویل سربازان شان و در نبرد علیه نیروهای مخالف طالبان استفاده میکردند در جهت سرتاسری ساختن مواد مخدر کوشیدند و حال دیگر در سرتاسر افغانستان مخدرات زرع و تولید و پروسس می شد و به سرتاسر دنیا ارسال میگردد و البته نیروهای طالبان هم در قسمت قاچاق و ارسال مخدرات با قاچاقبران کمک و همکاری میکردند و چون درحاکمیت طالبان وضعیت اقتصادی درحالت بسیاربد و دشوار بود بنآ زرع مخدرات در افغانستان یگانه عاید برای نیروهای طالبان و مردم و زراعین افغان بود . بعد از سرنگونی رژیم طالبان توسط اشغالگران امریکایی و متحدین غربی ان ، چندی سطح کشت مخدرات در افغانستان پایان امد و علت ان این بود که چون در اویل دهقانان و زراعین مواد مخدر از امریکاییان در هراس بودند واز سوی دیگر چون فکرمیکردند  که در حضور غربی ها و امریکاییان و در سرازیر شدن میلیونها دالرامریکایی حتما توجیهی به حال دهقانان افغان خواهند شد و انها خواهند توانست که حداقل زندگی خوب ومرفه و با ابرو داشتند و از نام بد زراعین مخدرات رهایی یابیند ولی بدبختانه که این همه توقعات و ارزوها به هدف نرسید و برعکس خود امریکاییان و دولت اجیرو دست نشاهنده کرزی  در رشد و توسعه زراعت مواد مخدر کوشیده و مقامات این رژیم از قاچاقبران  مواد مخدر میباشند و این بار دیگر هرکی هرقدر زمین که داشت انرا کوکنار و چرس  کاشتند و بعدا در افغانستان در حمایت رژیم مزدور پروسس شده و توسط سربازان و افسران امریکا وغربی ها به دیگر نقاط جهان قاچاق میگردد و بعدا سازمانهای بدنام و استخباراتی حقوق بشر و ملل متحد افغانستان رادر ردیف کشورهای تولید کننده مواد مخدر محسوب نموده و به افغانها نیز لقب توهین امیز قاچاقبر اعطا میفرمایند.                                                                                                    

باید گفت که نیروهای اشغالگر و نیروهای مرتج داخلی که در همکاری نزدیک با اشغالگران ،علیرغم کمک های سرشار کشورهای دنیا نه خواستند که این کشور را حمایت نموده و از بحران نجات بخشیند بلکه خود اوضاع را بحرانی تر ساخته اند چون که غربی ها خواهان قدرت نمایی قدرت های منطقه چون چین ، هند ، روسیه ، ایران و اسیای میانه نبوده و میخواهند که تحت نام مبارزه با تروریزم ، افغانستان را به یک کشور دست نشاهنده چون اسراییل تبدیل نموده و جلو قدرت نمایی کشورهای منطقه را بگیرند که این سیاست همان دنباله سیاست جنگ سرد در مقابل اتحاد شوروی میباشد و از سوی دیگر غربی ها دیگر به پاکستان اعتبارنداشته و میدانند که اینک پاکستان دیگر دارد به مرکز افراطی ها تبدیل میگردد و بالاخره یک روزی افراطی قدرت را در پاکستان بدست خواهند اورد و انوقت دیگر بساط امریکا از منطقه برچیده خواهد شد ، ولی کشورهای درحال قدرتمند شدن منطقه چون ایران ، روسیه ، چین هم خواهان حضور نظامیان امریکایی در افغانستان نیستند و همواره حضور امریکاییان را درافغانستان خطری برای خود میدانند و با تقویت نیروهای مخالف دولت کرزی و امریکاییان میخواهند به امریکاییان ضرب شست خویشرا نشان بدهند و به انها بگویند که همسایه های افغانستان درچرخش اوضاع افغانستان دست قوی دارند و اینها هستند که اینده افغانستان را رقم میزنند نه امریکا و نه اروپا!                                                                                                        

ولی ایا تحول در اوضاع افغانستان بوجود خواهد امد ؟   به نظربنده هیچ گونه راه حلی فوری در افغانستان وجود ندارد برای اینکه در افغانستان تصیم هاتوسط بیگانه ها گرفته می شود و این کشور توسط بیگانه ها اداره می شود که این خود موجب شورشها و دست اندازی های کشور های منطقه میگردد چون کشورهای منطقه دیگر شک ندارند که افغانستان رسما به اشغال امریکا و غرب درامده است و دوم اینکه جنگ و کشتار امریکای ها و ویرانی هرچه بیشتر افغانستان افغانها را برای شورش ترغیب می کند و بازهم کشورهای منطقه با در اختیار قراردادن اسحله وپول برای شورشیان دوباره افغانستان را به کام مرگ میکشانند و سوم اینکه وضعیت بسیار بد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی افغانستان خود یک کانون بحران زا بوده و راه جنگ و شورش و کشتار را در کشور گسترده تر میکند.                                                                                                                                                                            

رژیم کرزی یک دولت مزدور و اجیر و دست نشاهنده امریکا وغرب بوده و بنابراین هرجنایت که توسط این رژیم سفاک و مزدور ارتکاب می شود توسط امپریالیست ها و این جلادان بین اللملی مسکوت گذاشته میشود و جنایات این خون اشامان از طرف انسانهای خاین و سالوس و سازمانهای بد نام جنایات کار به عنوان مبارزه با تروریسیم تقدیر می شود .همانطوریکه در بالا به این مسایل پرداختیم و دیدیم که بزرگترین مشکل در راه امنیت و ارامش افغانستان همین غربی ها و امریکاییان هستند چون این جنایات کاران تاریخ همواره در صدد تخریب و نابودی افغانستان بوده و تاحال به این هدف شوم شان ادامه میدهند و میخواهند که برای رسیدن به اهداف شوم شان درمنطقه و برای جاسازی پایگاه های شان درافغانستان در جهت کنترول نفوذ روسیه ، چین وهند و کشورهای اسیای میانه و دراین اواخرایران تلاش می کنند و دراین راه از جابجاسازی مزدوران خویش در راس صدر رهبری دولت دست نشاهنده ، توسعه زراعت مواد مخدر و ایجاد گروههای دهشت افگن تا که همواره در راه دولت دست نشاهنده خارچشم باشند ، استفاده می کنند.                                                                                                    

رژیم مزدور دیگر دارد به طرف سقوط و اضمحلال میرود چون همیشه دولتهای دست نشاهنده و مزدور و دولت های که به زور نیروی بیگانه به قدرت میرسند به هیچ نوعی دوامدار و پایدار نبوده و فرومیپاشند که مثل های انرا میشود نام برد چون دولت دست نشاهنده ویتنام جنوبی، دیکتاتوری شیلی و دیگر دولتهای مزدور که بعد از جنایات بیشمار محکوم به شکست و نابودی شدند ، پس دولت مزدور کرزی نیز از این امرمستثنا نبوده و به گورستان ابدی تاریخ نشاهنده دفن خواهند گردد.                   

 

 

 


December 2nd, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات